سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

روستاهای مسکون سلدوز قبل از آمدن قاراپاپاق

روستای نقده سولدوز

روستاهای مسکون سلدوز قبل از آمدن قاراپاپاق، از غرب به شرق: علی آباد، آلاگؤز (آلاگؤز علیای امروزی) بچنلو، نقدای (نوجه ده) آق قلعه، ورمه زیار، گلوان، جرت آباد، محمد شاه، خلفه لو، بهراملو، و شاید یکی دو روستای دیگر.  

از این میان تنها خلیفه لو و بهراملو (نزدیک ممیند کنونی) متعلق به مقدّم‌های مراغه بود و تقریباً مرکز اداره و نظارت آنان در امور ییلاق بوده و به طور متوسط حدود یک سوم جلگه از جهت شرق در اختیار آنان بوده است.

بقیه روستاهای مذکور ـ جز نقدای، که یک روستای دائمی و مسکون رسمی بوده ـ اقامتگاه‌های کوچک و غیر رسمی و بی نام و موسمی و فصلی بوده‌اند.

و فراز تپه مانندهای زیادی در خلال نیزارهای جلگه، مسکن نوکران دام پرور، به طور فصلی بوده است بدین ترتیب قریب به اتفاق روستاهائی که امروز در سلدوز هستند در آن ایام دارای نام و نشان مشخص بوده‌اند، چرا که در بخش ساری تورپاخ، با اینکه روستاها بصورت رسمی وجود نداشته‌اند، اما زمینها به طور بخش: بخش به عنوان ییلاق و چراگاه توسط افشارها نام گذاری شده بودند. و همین طور تپه‌های خلال نیزارهای جلگه، زیرا در این طبیعت هر کجا که پای بشر رسیده است، دائمی یا موقت، موسی یا همیشگی، بی درنگ نام گذاری شده است.


البته آن روز بعضی از روستاهای قره تورپاخ، حتی به صورت تپة میان نیزار، نیز وجود نداشتند، مانند: قره قصاب، تازه کند جبل، دولت آباد، دورگه، داش دورگه، بارانی عجم، بارانی کرد و...

نقدای که ملک زر خرید دربار بود، بدین معنی نیست که براستی یک ملک معتنی به (به قول سندی که در صفحات پیش آمده، قریه منفعت خیز) برای دربار بوده و دربار به دلیل درآمد آن، اقدام به خرید آن از افشارها کرده است، علت خرید مطابق سیاست عمومی قاجار بود که لازم می‌دانستند در هر منطقه‌ای ملکی به عنوان «مخصوصه» و «خالصه» داشته باشند. و این خرید در زمان عباس میرزا، آنهم پس از آنکه وی مقیم تبریز شده، انجام یافته است، یعنی در آن زمان که منطقه سلدوز، آینده خود را از نظر اینکه رو به قابل سکونت بودن می‌گذارد، نشان می‌داده است. که حکومت به طور ناشکیب ملکی را در آنجا نه به زور، بل با معامله رسمی تملک می‌کند، تا جای پای محکمی داشته باشد.

سران ایل در قسمت جلگه و دشت ماهور به توافق می‌رسند. لیکن آنان یکطرف مسئله هستند، روستاهای اصلی از آن زر خرید دولت، و باقی جاها نیز به اصطلاح از اموال عمومی دولت به حساب می‌آید، می‌بایست نماینده دولت در تقسیم منطقه به هشت عشیره قاراپاپاق، حضور داشته باشد و از آن طرف مشکل بزرگی وجود داشت، و آن مالکیت افشارها بود که قطعه زمینهائی را در ساری تورپاخ اصلاح کرده و بشکل زمین زراعتی در آورده بودند. و حتی در تپه‌های میانی قره تورپاخ نیز هر جا که طبیعت زمین و باتلاقها اجازه داده بود، به چنین اقدامی دست زده بودند، و اینک رسماً مالک آن قطعه‌ها شناخته می‌شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد