در تاریخ ایران ایل بزرگ بزچلو را از زمان هجوم افاغنه به ایران و اشغال اصفهان، یک ایل شیعه مذهب میشناسند. اما جای تعجب است که در بیشتر منابع مربوط به ایلات و عشایر ایران یعنی در هر جا که نام قاراپاپاق آمده (که البته در منابع خیلی کم اشاره شده است) بدنه مردم قره پاپاق را سنی مذهب و تنها رؤسایشان را شیعه مذهب نوشتهاند و براستی معنای ادعائی (مثال) یک بام و دو هوا در این موضوع مصداق پیدا کرده است.
دلیل این اشتباه بزرگ این است که معمولاً این گونه افراد نوشته هایشان را بر اساس «مطالعه کتابخانه ای» مینویسند، نه تحقیقات. مثلاً آقای ایرج افشار سیستانی در کتاب «ایلها، چادر نشینان و طوایف عشایری ایران» همین مطلب را تکرار کرده است، این اشتباه بزرگ نیز منشأ معینی دارد، برای توضیح آن باید به بیان عشیرههای هشت گانه ایل قره پاپاق بپردازیم. که گفتهاند، «گر نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها».
عشیرههای ایل قره پاپاق، عبارتند از: 1ـ ترکاون (رئیس ایل به هنگام ورود به سلدوز، از همین تیره است) 2ـ جان احمدلو 3ـ چاخرلو 4ـ اولاشلو 5ـ سارال 6ـ عربلو 7ـ شمس الدینلو 8ـ قزّاق.
طایفه قزاق در اصل از ایل بزچلو نبود. و به یکی از ایلهای قزاقستان که در شمال شرقی دریای خزر میزیستند مربوط هستند، اینان در رد و بدلها و تغییر و تبدیلها و کوچهای جبری و اختیاری، خصوصاً در جنگهای ایران و روس به دلیلی که برای ما مجهول است در منطقه ایروان قرار میگیرند و چون تعداد جمعیتشان در حد یک ایل نبود و نیروی نظامی مستقلی را نمیتوانستند تشکیل بدهند، مطابق قاعده عصر (در تشکیلات نظامی و سازمانهای ایل و تعیین مسئولیتهای اداری و اجتماعی هر طایفه کوچک را به یک طایفه بزرگ ضمیمه میکردند) این طایفه کوچک قزاق را در ایراوان به قره پاپاق الحاق کردند، قزاقهای مذکور در سلدوز تا این اواخر سنی مذهب بودند (البته سنی حنفی، نه سنی شافعی که در متون یاد شده آمده) آخرین بزرگ آنان که همیشه تابع رئیس ایل قره پاپاق بود، حاج عبدالله نام داشت، که ساکن روستای خلیفلو و از افراد سر شناس و فهمیده بود لکن املاک قزاق را به کردها فروخت و به جد میتوان گفت خانوادههای قزاق بیش از 60 خانوار (از 2100 خانواده) نبوده است و ابتدا تنها در یک روستا زندگی میکردند، بعدها یک روستای هفت خانوادهای دیگر به نام «آده» در فاصله «گل داراخ» و «بهراملو» بنا کردند[1]، اما با پیدایش آدا، که گویا اوج رشد جمعیت آنان بوده گرایش به تشیع در میان آنها ظاهر شده است به طوری که در سال 1335 شمسی، همه آنها شیعه شده بودند. با فروش قریه خلیفلو به کردها، قزاقها به تدریج به روستاهای دیگر مهاجرت کردند. البته تعدادی از آنها نیز در میان کردها رفته و تبدیل به کرد شدهاند، به طوری که گذشتة خود را کاملاً فراموش کردهاند.
امروز از آن مردم، تنها دو خاندان را میشناسیم، خاندان مرحوم «مشهدی قنبر» که در روستای دیزج (دو کیلومتری نقده) و خانواده «یعقوب علی» در «آدا». مرحوم شهید «اسماعیل علییاری» فرزند بزرگ مشهدی قنبر آخرین فردی بود که رنگ و بوئی از ریاست قدیمی عشیرهای را بر این دو خاندان داشت و پس از او آنها نیز مانند هر عشیره دیگر خصوصیات قدیمی را از دست دادند.
به نظر میرسد و چنین نیز میباشد که حضور قزاقهای 60 خانواری در میان قره پاپاق موجب اشتباه مذکور شده و آنگاه هر نویسنده از روی نوشته نویسنده قبلی، اشتباه را تکرار کرده است.
قره پاپاق در آغاز ورود به سلدوز (سال 1237) 25200 نفر و در سال 1286، مطابق برآورد تخمینی اوژن اوبن «5000 خانوار بودهاند که اگر دست کم هر خانواده را 10 نفر فرض کنیم، 50 هزار نفر میشوند. با اینکه این برآورد اوژن اوبن بی تردید مبالغه آمیز است، لیکن در حوالی سال 1286 هجری قمری اوج ازدیاد جمعیت قره پاپاق بوده است و این فاصله سالهای «شیخ گلدی» و سالهای «قاچاقاچ» است که در آینده بحث خواهد شد.
دکتر مسعود کیهان در سال 1311 شمسی جمعیت قره پاپاق را حدود 3000 خانوار تخمین زده است. خواهیم دید تا سال 1339 (سال قاچاقاچ) مردم قاراپاپاق همه صد روستای خود را که یک «تومان» بود، کاملاً در دست داشتهاند. و همه آنها پر از جمعیت بوده است و این برآورد کاملاً صحیح به نظر میرسد.
در کتاب «ایرانشهر و نظری به تاریخ آذربایجان» جمعیت این ایل در سالهای 1342 و 1339 شمسی 550 خانوار ذکر شده است.
این نظریه کاملاً اشتباه است، با اینکه جمعیت این ایل در حوادث جنگ اول جهانی و غائله «اسماعیل سیمیتقو» و مسئله «قاچاقاچ» سخت متلاشی شده و به پائینترین رقم خود، رسیده بود اما در سال 1342 تنها ساکنین سه روستای چیانه و راهدهنه و حسنلو خیلی بیش از 550 خانوار بود، تا چه رسد به مجموع مردم قاراپاپاق در منطقه.
امروز یعنی سال 1370 شمسی جمعیت ترک زبان سلدوز به 90000 نفر بالغ است که بخشی از آنها مهاجرانی هستند که در سالهای 1327 تا 1333، از مناطق میاندوآب، ملک کندی، بناب، مراغه و هشترود به سلدوز آمدهاند. که در سال 1346 بر اساس یک برآورد دقیق نسبت مهاجر به بومی یکچهارم مجموع بوده است. اگر مجموع برآورد را امروز هم صادق بدانیم اینک جمعیت قره پاپاق 67500 نفر میباشد. مهاجران در طول این 43 سال آنچنان با استقبال و آغوش باز مردم بومی روبرو شدهاند که در اثر وصلتها و ازدواجها، امروز، پس از بررسی و دقت زیاد، میتوان آنان را از همدیگر مشخص کرد. و نظر به اینکه از قدیم عنوان قره پاپاق در آن نواحی، اصطلاح بوده و هم اکنون نیز استعمال میشود لذا همه مردم ترک زبان، قره پاپاق نامیده میشوند. و به قول سنت گرایان، امروز در سلدوز 90000 قره پاپاق زندگی میکنند. و افراد و خانوادههای زیادی نیز در اکناف کشور و نیز در خارج از کشور زندگی میکنند.
[1]. در تحقیقات بعدی معلوم گردید که قزاق روستاهائی بنام توبوز آباد، گل داراخ، تازه کند ـ که ویرانههای این روستاها در اطراف خلیفلو هست ـ داشته اند.