سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

آدوربادور؛ پایه گذار ایل بزچلو

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق

بزچلو به ایلی ترک تبار درمنطقه کمیجان امروزی اطلاق میشود که در طول و عرض تاریخ دستخوش تحولات و تغییرات بسیاری بودند، به طوریکه قبل از صفویه قوم و تبار آنها به علت وابسته بودن به علویان تحت تعقیب قرار گرفتند. 

 

پس از اتراق ایل بوزچلو که ترک تبار و ایلی شیعه مذهب بوده حکومت ترک ها در این منطقه در کنار سایر طوایف قدعلم کرده و این قوم فرهنگی، مذهبی، سیاسی با توجه به نفوذ در قدرت سیاسی با بناگذاری قلعه های مستحکم قدرت سیاسی و نظامی خویش را به نمایش گذاشته اند و در فراسوی این نمایش مورد توجه حکام مختلف از صفویه تا حال بوده است. به طوریکه در بسیاری از جنگ های تحمیلی از دوره صفویه تا هشت سال دفاع مقدس فرزندان ترک تبار بزچلو رشادت خویش را به نمایش گذاشتند.

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق
 نمایی از قلعه هنری آقچه کهریز

اگر دیروز این کشور از رشادت فرزندان بزچلو در جبهه های دفاع در رویایی با روس ها و ازبک می گوییم برهمگان مشهود است سرداران رشید این مرزوبوم از شهید طاهر اسدی بزچلویی تا اکبر چهرقانی بزچلویی، و نیز تا صدها شهید و جانباز و ایثارگر و آزاده هشت سال دفاع مقدس، باز گواه زنده ای است از شجاعت فرزندان ایل بوزچلو برای دفاع از مکتب شیعی که رسمیت بخشی این آیین ناب محمدی درایران نیز با شمشیر، شجاعت و درایت این قوم بی نظیر تحقق یافته است.
شاه اسماعیل صفوی فرمان تاریخی و مذهبی خویش را برای رسمیت بخشیدن مذهب شیعه در ایران را پس از شکست ازبک ها توسط یکی از سرداران بنام بوزچلو در همین منطقه صادر نموده است پس منطقه بزچلو از حیث چنین اتفاق مبارکی نیز ممتاز و در خور توجه می باشد.
نویسنده:علی اکبر آقچه کهریزی

 

شکل گیری ایل یزچلو در زمان شاه اسماعیل صفوی

به گزارش سلام کمیجان؛ با ظهور سلسله صفویه خصوصا در زمان شاه اسماعیل که صوفی مسلک و مدافع حقوق علویان بود، این قوم زیر چتر حمایتی این سلسله قرار می گیرد تا اینکه با درایت و شجاعت و رزمی که مردمان این قوم خصوصا در تیراندازی، شمشیر زنی، اسب سواری و در زمینه فرهنگی و هنری داشتند، دوباره این قوم بعد از سالها تجزیه با حمایت های شاهان صفویه جان تازه ای می گیرند و با کوچ از سرزمین مادریشان در اثر یک اتفاق بزرگ صاحب سرزمین با نام و نشان خویش به نام بزچلو می شوند.

این فوج به عنوان بازوی شاهان صفوی ماموریت بزرگی را در جنگ های داخلی و حتی بیرون از مرزهای ایران برعهده گرفته و با به ارمغان آوردن پیروزی های بی شمار به عنوان وارستگانی در دستگاه صفویه ظهور پیدا می کنند.

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق

«آدوربادور» یا همان آدی بهادر؛ پایه گذار ایل بزچلو

اما اینکه گفته می شود که اولین رییس ایل و به نوعی پایه گذار ایل بزچلو  عزیز آقا «آدوربادور» (آدی بهادر) همراه با فوجش در جنگ با ازبک ها در منطقه خراسان می تواند بر فرمانده ی ازبک غالب شده و سر او را به عنوان هدیه به شاه اسماعیل هدیه آورد؛ یک واقعیت و حقیقت در تاریخ ثبت شده است.

اما اینکه این سر بریده در کجا به عنوان هدیه به شاه اسماعیل هدیه می شود جای بحث و پروژه ی بازی است. مستنداتی در این خصوص وجود دارد که در آن زمان لشگر شاه اسماعیل همراه با درباریان و صوفیان درگاهش در منطقه کمیجان فعلی اتراق داشته اند.

بطوری که لشکر گسترده ی شاه صفویه از تپه های «چرگزین» تا محل فوج که «قلعه آقچه کهریز» به عنوان اولین محل اتراق ایل بزچلو در این منطقه پراکنده و در حال مانور نظامی بوده اند، که «آدور بادور» با هدیه مخصوص خویش با عجله و هیجان بسیار بالا به درگاه شاه اسماعیل وارد شده و هدیه را تقدیم میدارد، شاه اسماعیل وقتی «آدور بادور» این مرد قوی هیکل با آن هدیه گرانبها را می بیند با زبان ترکی خویش می گوید: "چخ باهالودو بو باش و بو باش گتیرن "یعنی اینکه این سری که آورده شده و کسی که این سر را آورده بسیار پربها و ارزشمند است.

لذا از آن موقع عنوان «بهادر» بر «آدوربادور» و گروهی از قومش باقی می ماند و شاه اسماعیل این منطقه را به عنوان پیشکش به مردمان این ایل هدیه می کند. در واقع «آدور بادور» دوباره در سرزمینی دیگر بزچلوی نوین را پایه گذاری می نماید.

بر اساس مقاله تحقیقی علی اصغر کمیجانی محقق و معلم فرهیخته شهر کمیجان؛ عیسی خان بهادری این سند را با مهر و امضای شاه اسماعیل به صورت قاب شده در اختیار داشته و وی آن را از نزدیک مشاهده نموده است و حتی عیسی بهادری این واقعه را نقاشی کرده که تابلویی نفیس است. (شایان ذکر است این جمله هنوز در میان ترکان کمیجان موقعی که کسی با عجله وارد می شود تکلم می شود که مگر «باش گتیریرر».

این تنها یک ارمغان ایل بزچلو بر شاهان صفویه و ایران است که پس از شکست ازبک اگر نیم نگاهی به تاریخ داشته باشیم، متوجه خواهیم شد در مرزهای ایران امنیت تازه ای برقرار و جنگ های داخلی فروکش می کند.

اعلام رسمی مذهب شیعه در ایران

بین سالهای ۸۸۵تا ۸۸۷ خورشیدی به نوعی بستر رسمیت بخشی شیعه موجودیت تازه ای به خود گرفته و شاه اسماعیل و درباریانش اولین گمانه زنی های سیاسی و مذهبی خویش را برای اعلام رسمی مذهب شیعه در ایران را در همین منطقه که تازه نام بزچلو بر آن نهاده شده، انجام می دهند.

«آدوربادور» سمبل شیعه

در مرکز فرهنگی و نقاشخانه ایل بزچلو که قومی فرهنگ دوست نیز بوده اند رایزنی و ابلاغ رسمی این مهم پس از مدتی در یکی از مساجد تبریز انجام می شود. پس با کمی تامل می توانیم ایل بزچلو و «آدوربادور» را سمبلی برای شیعه در تاریخ پنداریم و بر آن با افتخار تمام صحه گذاریم.

وقتی ما تاریخ باستانی کمیجان را که در قالب تپه های میراث فرهنگی ثبت شده مطالعه می نماییم با این واقعیت روبرو می شویم که این تپه ها کاخ ها و قرارگاه و دیده بان هایی بوده که با نام شاهان صفوی بازخوانی می شوند؛ از جمله تپه شاه طهماسب و...این گواهان مسکوت امروز هزاران گواه و اسرار در درون خویش از آن روزها با خود دارند که با شکاف هرکدام از آنها، بیشتر به واقعیت های تاریخی ایل بزچلو پی خواهیم برد.

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق

بزچلو؛ هویت فرهنگی و تاریخی این قوم شیعی در منطقه

امروز نیز بسیاری از مردمانش در سجلدهایشان پسوند هایی با نام بزچلو که ارزشمندترین سند برای این ایل و مردمانش است در شمار خانوادگی خویش دارند و این برترین هویت فرهنگی و تاریخی این قوم شیعی است که باید پاس داشته شود.

 طبق شواهد بسیاری از بزرگان ایل بزچلو براین نکته اذعان دارند که آدوربادور بنیانگذار ایل بزچلو در ملک شخصی خود در اطراف بانک ملی کنونی مدفون است ولی طبق یک سند مکتوب تمامی روسای ایل بزچلو در محل اتراق خودشان در محلی در قلعه آقچه کهریز مدفون هستند. چرا که عیسی خان بهادری در خاطراتش بازگو می نماید «که مادرم نام مرا که از نام عیسی خان که یکی از روسای ایل بزچلو بوده گرفته است و زمانی که کودک بودم پدرم از عیسی خان به عنوان رییس ایل بزچلو و دلاوری ها سخن گفته است. بارها با پدرم در مجموعه بیرونی قلعه بر سرمزار عیسی خان می رفتیم و برایش دعا می خواندیم.»

واقعیت های تاریخی ایل بزچلو از "پنبک"گرجستان تا عهدنامه گلستان

بنابر گواه تاریخ نویسان، شاه اسماعیل بخشی از این ایل را زمانی که ولایت گرجستان تابع ایران بود و لگزی های داغستان به اهالی گرجستان دست درازی می کردند و آنان را مورد قتل و غارت قرار می دادند برای دفع این قوم غارتگر به" پنبک" گرجستان کوچانید و پس از این کوچ گروهی در آنجا ماندگار شده و گروهی به سرزمین مادری خویش بازگشتند. که امروز نیز با نام و تبار خویش در کشور گرجستان روزگار می گذرانند و حتی بخشی نیز از این قوم به ترکیه می روند که امروز علویان شرق ترکیه از این قوم هستند.

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق

 آنچه مهم است این قوم با هویت در هر کجا بوده و هستند در طول تاریخ پس از صفویه نیز ماموریت مقدس خویش را در دفاع از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ایران با سرمایه های مادی و معنوی خویش  پاس داشته اند. بطوری که در جنگ های مختلف از جمله جنگ های روسیه علیه ایران تحت فرماندهی «عباس میرزا» فتوحاتی به نام ایران داشته اند.

اگر چه عهدنامه گلستان بیشتر بهانه تجزیه و از هم پاشی ایران و این قوم را سبب شد ولی در بندهایی از این عهدنامه می بینیم که «عباس میرزا» برخلاف امروز که ارزش زمین را به معادن و منابع درونی و برونی اش تقسیم بندی می نمایند از زمین و منابع مهم می گذرد، در بندهایی از عهدنامه گلستان کوچاندن بخشی از نیروی انسانی که در نظر «عباس میرزا» مهم تر بوده و بخشی از این نیروی انسانی بازمانده از ایل بزچلو  نیز بوده را در عهدنامه با روس ها گنجانده و آن را عملیاتی نموده است.

بخشی از گروه ایل بزچلو که در ایروان بودند پس از این عهدنامه به سرزمین مادری بزچلو و بخش های دیگر کوچ داده می شوند و این آغازی می شود برای شکل گیری قوم ایل بزچلو با نام و نشان های مختلف ازجمله قوم «قره پاپاق ها» در قسمت های مختلف ایران و جهان و این شروع بزچلو های دیگر می شود.

سولدوز سلدوز نقده حسنلو قاراپاپاق قره پاپاق

در واقع از کوچ اجباری بزچلوها به گرجستان تا شکست «عباس میرزا» در جنگ با روس ها و پیمان گلستان؛ دو عامل مهم در تجزیه این ایل یا بهتر بگویم دوری بخش بزرگی از این ایل از سرزمین مادریشان شده است.

پیشینیه تاریخی بزچلو در کمیجان امروزی

اگر چه این مردمان دارای سرزمین هستند ولی عقبه آنها همین منطقه کمیجان امروزی است؛ نقی خان بزرگ به عنوان یکی از روسای ایل بزچلو با رشادت های خویش و درایتی که داشت در پی آن بود که دوباره با ایجاد یک ایالت خودمختار نام و نشان این ایل را ماندگار نماید ولی با وجود تلاش ها این آرزویش تحقق نمی یابد.

نام ماندگار «بزچلویی»؛ پیشتاز تاریخ و فرهنگ ایران

ولی این ایل به مرکزیت کمیجان از ماموریت خویش غافل نشده و با برند «بزچلویی» خویش در تاریخ و فرهنگ ایران پیشتاز بوده و خواهدبود. امروز شایسته است هویت تاریخی این ایل بین المللی دوباره بازخوانی و پیوند مجدد این ایل با تبارش در بخش هایی از داخل و خارج ایران در دستور کار قرار گیرد تا با این دستاوردها گامی ارزشمند در هم افزایی فرهنگی داخلی و خارجی برداشته شود.

منببع: سلام کمیجان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد