سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

تاریخ سیاسی قاراپاپاق

تاریخ سیاسی و باصطلاح تاریخ حکومتی و اجتماعی ایل قره پاپاق در دو محور به موازات هم یعنی روند حکومت و ریاست داخل ایل، و دیگری سرگذشت آن در درون جریان سیاسی، اجتماعی ایران به عنوان گوشه‌ای از تاریخ ایران بررسی می‌شود. 

 

در این مقال ابتدا به سیر و تحول سازمان درونی ایل باید توجه کرد:

 تا 1253 هجری قمری ـ سازمان ایل قره پاپاق به رسم رایج قرون گذشته به اصل «تک محوری» و «رئیس سالاری» طبیعی، بود یعنی همان چیزی که مطابق اصول جامعه شناسی، ملوک الطوایفی، شاهنشاهی از آن زائیده می‌شود بدین ترتیب: هر خانواده بزرگی داشته و هر خاندان رئیسی، و هر طایفه (تیره) دارای یک «بیگ» و همه بیگها تابع «بیگلر بیگی» یا «خان ایل» بودند.

 

عنوان رئیس ایل در روند طبیعی، «ایل بیگی» بوده وقتی که از پادشاه عنوان «خان» را دریافت می‌نمود در این صورت عنوان «ایل خانی» به وی تعلق می‌گرفت.

 

از اواسط دوران صفویه که سیاست اسکان ایلات در متن سیاست عمومی دولت‌های مرکزی قرار گرفت، معیار دیگری به نام «آبادی» و «قریه» در عنوان خانها و رؤسای ایلات ظاهر گردید و هر رئیس ایلی که اتباعش یکصد روستا یا بیشتر را تشکیل می‌دادند، به لقب «امیر تومان» نیز نایل می‌شدند، این برنامه یکی از جریانهای تشویقی برای اسکان ایلات بود.

 

به طور مشخص می‌دانیم که سازمان ایل قره پاپاق تا زمان وفات نقی خان بزچلو (رئیسی که ایل را به سلدوز آورد) همان سازمان مذکور در فوق بود.

 

پس از چند سال از وفات او در سازمان اداره ایل تغییراتی رخ داد، این تغییرات کپی و برگردانی بود از تغییراتی که در دربار رخ می‌داد.

 

تغییرات مذکور را از نظر جامعه شناسی باید قدمی در پیشرفت «تقسیم کار» در سیستم اداری ایرانی دانست، مثلاً نادر شاه شخصاً خود رئیس کشور و وزیر کشور و وزیر جنگ و دفاع و نیز قانونگذار و... بود، بتدریج تقسیم کار و سازمان بندی امور و دسته بندی وظایف (تفکیک وظایف) به دربارها نفوذ کرد، فتحعلی شاه در اواخر عمرش تنها عنوان رئیس کشور را برای خود داشت. و برای هر بخشی از کارهای اداری مسئول معینی تعیین کرده بود، که امور به طور مخروطی به خود او می‌رسید که خود او در راس مخروط قرار داشت، تا آن روز سیستم و بافت ریاستی، صورت شکل مخروطی داشت اما سیستم اداری به حالت استوانه بوده، استوانه‌ای که شاه در سطح بالای آن قرار داشت.

 

روند تقسیم کار از اروپائیان تاثیر پذیرفته بود، که موجب گردید سیستم اداره امور، شکل مخروطی به خود گیرد.

 

تاریخ وفات نقی خان بزچلو دقیقاً برای ما روشن نیست، آنچه مشخص است وی چند سال قبل از «جنگ هرات» که از سال 1353 شروع شده، وفات کرده و پسرش «مهدی خان» جانشین او گردیده است چند سال پس از سال مذکور سیستم اداری مخروطی به سراغ قره پاپاق نیز آمده است. دربار تبریز مجدداً حکم ریاست ایل به نام وی و حکم نیابت و معاونت را به نام برادر تنی او «کاظم خان»، و حکم فرماندهی نیروی نظامی (400 نفر سوار) بنام برادر دیگر او «حسن خان»، (از مادر دیگری بوده) صادر می‌کند که هر دو نفر زیر نظر و سرپرستی مهدی خان کار کنند.

 

در جنگ هرات مهدی خان شخصاً فرماندهی نیروهای قره پاپاق را بعهده داشته است، بنابراین احکام مذکور پس از آن دوره از جنگهای هرات صادر شده است که حسن خان با درجه سرتیپی به فرماندهی می‌پردازد.

 

در حدود سال 1298 مجدداً تغییر دیگری در سازمان ایل پدیدار می‌شود، دربار، از ایلات می‌خواهد که علاوه بر معاونت و نیابت و نیز پست فرماندهی نیروی نظامی، باید پست دیگری را تحت عنوان «حکومت» ایجاد کنند این مسئله در مورد ایل قره پاپاق در زمان حاج نجفقلی خان امیر تومان به اجراء گذاشته می‌شود و او «حیدر خان» را به عنوان حاکم تعیین و با تایید سه نفر روحانی بزرگ ایل، به دربار تبریز می‌فرستد.

 قاراپاپاق قره پاپاق سولدوز نقده سلدوز قاراپاپاخ

نجفقلی خان امیرتومان و حیدرخان حاکم

واژه «حکومت» در این اصطلاح معنای فرماندار و بخشدار امروزی را داشت. این نیز کپی و برگردانی از رسوم پایتخت بود. در اواخر عصر فتحعلی شاه شخص معینی بعنوان «حاکم تهران» تعیین گردید و این رسم رواج پیدا کرد و بعدها به ایلات هم رسید، حاکم نیز موظف بود تحت ریاست رئیس ایل به امورات مربوط به خود بپردازد، کار و مسئولیت او امور اداری ایل بود از جلمه، اداره امور قضائی که بوسیله روحانیان انجام می‌شد. حاکم در این معنی نمادی از وزیر داخله بود.

 

همانطور که اینگونه تغییرات در مورد شاهان، یک حرکت مزمن به سوی مشروطه بود در مورد سران ایل نیز چنین تاثیری داشت، اینجاست که بعدها یعنی در بطن 90 سال اخیر روحیه مشروطه گرائی و یکنوع دموکراسی گرائی را در میان «خاندان حسن خان» ـ بزچلوهای نقده ـ و خاندان «حیدر خان» ـ جمشیدیها و فیروزیها ـ مشاهده می‌کنیم و در قبال آنها خاندان نجفقلی خان امیر تومان، خسرویهای نقده، را «سنت گرا» می‌یابیم.

 

این دو روحیه در کنار هم و گاهی در مقابل هم جریان داشته و چون بدنه مردم بیشتر سنت گرا بوده‌اند همیشه برد با خاندان نجفقلی خان بوده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد