(قاچاقاچ ـ اسماعیل آغالیخ ـ اسماعیل آغا قاچاقاچی)
اسماعیل سیمیتقو ـ سیمتکو، سمکو، نیز ضبط شده ـ از سران ایل «شکاک» ساکن «چهریق» در غرب سلماس، نام پدرش «محمد آغا» و نام برادر بزرگش «جعفر آغا» بود، پدرش یکی دو بار یاغی شده بود، جعفر آغا نیز یک بار یاغی شد و سپس تسلیم گردید، در این ایام او را به دربار ولیعهد (محمد علی شاه) در تبریز احضار کردند مامور ابلاغ احضاریه «قرنی آغا مامش» و «خسرو خان قره پاپاق» بودند و این از عجایب حوادث است که بر سر قره پاپاق میآید، زیرا دربار تبریز به جای اینکه احضاریه را توسط حکومت ارومیه خصوصاً سلماس ارسال نماید، رئیس قاراپاپاق را به این ماجرا میکشاند. جعفر آغا برای حصول اطمینان، تامین میخواهد، میگوید: من به چه دلیل مطمئن شوم که ولیعهد حکم اعدام مرا نمیدهد؟
ادامه مطلب ...روستای راهدانه 1340
یوسف ضیاء مردی دقیق و سختگیر و مجری بتمام معنی بود به تنهائی به همه امور حقوقی و قضائی و اداری کلیه عثمانیها و مردم بومی رسیدگی میکرد، با اینکه مردم قره پاپاق به سفارش روحانیون و رؤسای خودشان هیچ کاری با حکومت عثمانی نداشتند با اینهمه بعضی سودجویان فرصت طلب به محکمههای آنها مراجعه میکردند.
ادامه مطلب ...
عثمانیها در زمان نجفقلی خان و حیدر خان، سلدوز را اشغال میکنند. از این پس منابع سخن، افرادی هستند که یا در هنگام تهیه یادداشتهای اولیه این کتاب (از سال 43 تا 57) در قید حیات بودند و یا همین امروزه به زندگی مشغولند، البته آنچه از این اشخاص یاد داشت کرده ایم کلاً محدود به حوادث سلدوز میگردد و آنان از جریانات بین المللی که موجبات این حوادث شدهاند در مواقع تحلیل دور دست، بی اطلاع بودهاند.
ادامه مطلب ...بازار هفتگی بازار محمدیار سولدوز سال ۱۳۲۰
در پی یاغیگری اسماعیل سیمیتقو و غارتگری اکراد. درسال 1299 شمسی سولدوز تبدیل به ویرانه شد و همین مسله باعث آواره شدن قاراپاپاق گردید که از آن با عنوان فاجعه بزرگ «قاچاقاچ» یاد می شود.
ایل قره پاپاق پس از مراجعت از در به دری «قاچاقاچ» ـ اول زمستان 1301 ـ تا شهریور 1320، نوزده سال به آبادانی سلدوز پرداخت، در اثر سعی مردم، و وفور آب و هوای مناسب و سخاوت زمین، دیگر بار سلدوز این قطعه آسمانی آباد گردید. مردم تازه احساس راحتی میکردند که نیروهای روس منطقه سلدوز را مانند مناطق شمال ایران اشغال کردند این بار سازمان و نظام ایلی بر قاراپاپاق حکومت نمیکرد، آنان نیز تحت سازمان جدید میزیستند. سلدوز به عنوان «بخش 2» ارومیه و مرکز آن نقده بود.
ادامه مطلب ...منطقه سکونت قره پاپاق را «سلدوز» گویند، هیچ سندی از مصادر دیوانی، درباری، حکومتی، استیفائی، مالیاتی و… قبل از ورود قره پاپاق به منطقه مذکور، در دست نیست تا نام احتمالی قبلی منطقه را مشخص کند و همینطور در منابع مردمی.
اولین سندی که نام سلدوز به عنوان اسم این منطقه در آن آمده، فرمان عباس میرزا مبنی بر واگذاری و تخصیص محال سلدوز برای سکونت ایل قره پاپاق و نیز به عنوان سند تملک قریه «نقدای» یا «نوجه ده» ـ نقده کنونی ـ به نقی خان سرتیپ، رئیس قره پاپاق است، این فرمان در جمادی الثانیه سنه 1240 صادر شده است یعنی سه سال پس از ورود قره پاپاق به آن محال.[1]
ادامه مطلب ...دیزمار در موقعیت جغرافیایی N3850 E4628 در استان آذربایجان شرقی واقع است. دیزمار ارسباران در چهارچوب شهرستانهای جلفا،مرند،شبستر ،هریس،تبریز و ورزقان قرار دارد. دکتر یوسف دیزماری می نویسد:
بهادریهای دیزمار آذربایجان شرقی و قرهپاپاق های ساکن در منطقه سولدوز آذربایجان غربی، در اصل از یک ریشهاند و هر دوی آنها در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار از ولایت عمدتاً مسلمان و شیعه نشین ایروان به ایران کوچ نمودهاند.
ادامه مطلب ...آیتالله حاج شیخ مرتضی رضوی رهبر انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در شهر نقده و سولدوز
تصاویری که در پی میآید و در آستانه چهلودومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به شما تقدیم میشود، جلوههایی از این حرکت پرشکوه در سال 1357 درشهر نقده را در خویش دارد.
سکینه خاتون طبیب سنتی روستای حسنلو در سولدوز
در سولدوز طبابت سنتی معمولا با تجویز داروهای گیاهی و جراحی های سطحی از طرف برخی از زنان قاراپاپاق که در امر طبابت سنتی خبره و کارآزموده بودند، انجام می گرفت. آخرین بازمانده از بانوان طب سنتی قاراپاپاق که تا همین اواخر در طبابت سنتی معروف و شهره محال سولدوز بودند، گل عنبر خالا در روستای راهدهنه، دنیازر خالا در روستای آقابگلو و سکینه خاتون در روستای حسنلو، بودند.
ادامه مطلب ...اوژن اوبن در کتاب «ایران امروز سال ۱۹۰۶ میلادی مینویسد: «بعد از عبور از تنگه «کمرقایا» و روستای «شیخ احمد»، منطقه سلدوز آغاز میگردد. کمی پایینتر، برکه مدوری قراردارد که از حرارت تابش آفتاب تابستان خشک شده است. مالک این روستا، اسدخان سرهنگ، [پدر مرحوم قلیخان سارال چیانه، ساکن عجملو] به همراه سوارانش، تا گردنه به پیشواز ما آمده است. او با اشاره، زمینهای روستایش را نشان داده و میگوید: تمامی این روستا به جنابعالی تعلق دارد و اینجانب شش دانگ آن را به رسم «پیشکش» حضور مبارک تقدیم میکنم.
ادامه مطلب ...پس از ورود ایل قاراپاپاق به سلدوز «میررواندوز» که پانزده سال پیش کارگزاران افشار را در سلدوز غارت کرده بود به فکر حمله به ایل جدید میافتد، نقی خان مراتب را به اطلاع نایب السلطنه میرساند. به دستور وی دو فوج سوار با چهار اراده توپ از ارومیه اعزام و در اختیار نقی خان قرار میگیرد، قره پاپاق آماده جنگ میشود، میر رواندوز از آمادگی آنان خبردار شده و نیروهایش را که از قبایل مختلف کرد از جمله رواندوز و منگور جمع کرده بود مرخص نموده و به رواندوز مراجعت میکند. [تاریخ ایل قاراپاپاق، به کوشش مهدی رضوی]
ادامه مطلب ...از اواسط دوران صفویه که سیاست اسکان ایلات در متن سیاست عمومی دولتهای مرکزی قرار گرفت، معیار دیگری به نام «آبادی» و «قریه» در عنوان خانها و رؤسای ایلات ظاهر گردید و هر رئیس ایلی که اتباعش یکصد روستا یا بیشتر را تشکیل میدادند، به لقب «امیر تومان» نیز نایل میشدند. به طور مشخص میدانیم که سازمان ایل قره پاپاق تا زمان وفات نقی خان بزچلو (رئیسی که ایل را به سلدوز آورد) همان سازمان مذکور در فوق بود. پس از چند سال از وفات او در سازمان اداره ایل تغییراتی رخ داد، این تغییرات کپی و برگردانی بود از تغییراتی که در دربار رخ میداد.
ادامه مطلب ...تصویری از مهاجمان کرد به سرکردگی «اسماعیل سمیتقو» که در سال 1299 شمسی به سولدوز یورش آورد. در پی یاغیگری اسماعیل سیمیتقو و غارتگری اکراد، سولدوز تبدیل به ویرانه شد و همین مسله باعث آواره شدن قاراپاپاق گردید که از آن با عنوان فاجعه بزرگ «قاچاقاچ» یاد می شود. قاراپاپاق ها پس از سه سال هجران و آوارگی در غربت به موطن خود سولدوز باز گشتند.
ادامه مطلب ...این حصاری بود که اولاً مانند سدی در پیش روی شوروی کشیده میشد تا کمونیستهای تزار اندیش، برای عملی کردن «وصیت پطر کبیر» نتوانند در زمین و خشکی به طرف آبهای گرم پیشروی کنند. ثانیاً در فاصله عراق و شوروی علاوه بر ایران و ترکیه کشور سومی بنام کردستان حضور داشته باشد که اصطلاح «یک قدم» به اصطلاح «دو قدم» تا آبهای گرم تبدیل شود و شورویها نتوانند سخن همیشگی خود «ما تا آبهای گرم فقط یک قدم فاصله داریم» را تکرار کنند. ثالثاً این طرح میتوانست سوریه را بیش از پیش قابل کنترل کند.
ادامه مطلب ...