در قسمت پنجم مستند داستان تمدن به حمله امپراطور آشور "سارگون دوم" به برج های دیده بانی آرمائیت و دژ حسنلو در منطقه سولدوز اشاره می نماید.
«سارگون دوم» تسلط آشور را از آناتولی جنوبی تا خلیج فارس گسترش داد. در آغاز حکومتش مردم اسرائیل را تبعید کرد و بر علیه اورارتو(Urartu) و مادها و ماننا وارد جنگ شد.سارگون دوم برج های دیده بانی آرمائیت و دژ حسنلو در منطقه سولدوز، و ایزیرتو تختگاه ماننا در جنوب غربی دریاچه ارومیه را تصرف کرد.
اولوسونو پادشاە ماننا و متحد آشور که ناگزیر از پادشاه اورارتو پیروی نموده بود، در حمله سارگون به ایزیرتو خود را تسلیم سارگون کرد و مورد عفو قرار گرفت و پادشاهی به وی بازگشت.
در این میان دیاکو یکی از حکمرانان محلی ماد تحت حمایت ماننا قرار گرفت. اما دیاکو با عقد اتحاد با روسا شاه اورارتو، کوشید با استقلال از ماننا و آشور دولت مستقل ماد را ایجاد نماید.
نخستین کار دیاکو پس از به پادشاهی رسیدن، گماشتن نگهبانانی برای خود و نیز ساخت پایتخت بود. این پایتخت در زبان فارسی باستان هگمتانه و به زبان یونانی «اکباتان» خوانده میشد.
برخی عقیده دارند که هگمتانه مذکور در نوشتههای هرودوت همدان کنونی نیست و محل پایتخت قدیم ماد را باید در تخت سلیمان و در نزدیکی دریاچهٔ ارومیه بهطرف جنوب شرقی، جستجو کرد.
پادشاه آشور طی جنگ خود با ماننا وارد ماد شد تا به هرج و مرج آنجا پایان دهد. دیاکو به اسارت آشوریان در آمد اما سارگون دوم جانش را به او بخشید و به همراه خانوادهاش به هامات سوریه تبعید نمود.
سارگون به منظور تسجیل برتری خویش بر سرزمین شرقی، در ایزیرتو تختگاه ماننا - تصویر خود را بر سنگ منقوش کرد و در نبشتهای تشریفاتی در کاخ خود در خُرس آباد اعلام کرد: دیاکو را به همراه قبیلهاش به هامات تبعید کردم.
«سارگون» امپراطوری وسیع خود را از مرزهای مصر تا کوه های زاگرس و از کوهای تائوروس (Taurus) تا خلیج فارس گسترش داد. او در پایتخت خود کالح، یک سازمان مدیریت مرکزی ایجاد کرد و بخشی از قدرت خود را به پسرش سناخریب (Sennacherib) تفویض نمود.
«سارگون» نزدیک به پایان حکومتش شهری جدید در «دور شاروکین» ساخت و کاخ خود را بر دیوارهای شهر برپا نمود. او کتابخانه ای در نینوا بنیان نهاد و تجارت و کشاورزی را در سراسر امپراطوری خود مورد حمایت قرارداد.
برای دانلود و تماشای مستند داستان تمدن کلیک کنید