سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

غائله ارامنه و جیلو

روسها در جنگ جهانی اول ارومیه و سپس سلدوز را با تاخیر اشغال کردند، زیرا سلدوز قبلاً در اشغال عثمانی ها بود. روسها پس از آنکه خط آهن خود را از جلفا به تبریز و نیز از جلفا به بندر شرفخانه کشیدند، شبانه بندر حیدر آباد را گرفته و به عثمانیها حمله کردند، در پایان جنگ هنگامی که روسها ارومیه را تخلیه می‌کردند اسلحه و مهمات زیادی به ارامنه و جیلوها می‌دهند، حتی بندرهای غربی و جنوب غربی دریاچه از آنجمله بندر حیدر آباد را شبانه به آنان تحویل داده و می‌روند.  

  با خروج روسها ارامنه و جیلوها به ارومیه مسلط می‌شوند و کشت و کشتار راه می‌اندازند که از موارد استثنائی تاریخ است، ارومیه به وجه فجیعی قتل و عام و غارت می‌شود. آنان در اندیشه تاسیس یک دولت مسیحی در ارومیه بودند که از جانب انگلیسی‌ها و امریکائی ها و حتی فرانسه و روس نیز حمایت می‌شدند.

 قراپاپاق از این خشونت دیوانه‌وار ارامنه و جیلوها به کنار و آسوده ماند، چرا که: رؤسای قراپاپاق سریعاً در روستای «شیخ احمد» جلسه‌ای تشکیل داده و قرار می‌گذارند هر چه زودتر مسیحیان را از منطقه سولدوز خارج نمایند. در نتیجه همه مسیحیان هر چه از اموال می‌توانستند بر می‌دارند و به ارومیه فرار می‌کنند.

هنگامی که رفتار ضد بشری مسیحیان در ارومیه از حد می‌گذرد و از نیروی عثمانی شکست سختی می‌خورند و نیز اوضاع سیاسی بین المللی تا اندازه‌ای روشن می‌شود، هواپیمای انگلیسی بر فراز ارومیه ظاهر شده و اعلامیه‌ای پخش می‌کند، که شما مسیحیان کار را خراب کردید، اینک نیروهای ما در «بیجار» منتظر شما هستند، بدان سو حرکت کنید، مسیحیان با اهل و عیال از طریق سلدوز همراه مال و منال خود و اشیاء غارتی ارومیه به سمت بیجار می‌روند و از آنجا با راهنمائی انگلیسی ها به شمال عراق رفته و ساکن می‌شوند.

جیلوها هنگام عبور از سلدوز تنها به «اسب» و «طلا» مشتری بوده‌اند، هر چه اسب در مسیرشان بوده می‌گیرند و چون مردم طلاها را مخفی کرده بودند، چندان طلائی بدست آنان نمی‌رسد.

دکتر هری پاکارد

 26 آبان 1298 شمسی ـ 13 محرم 1337 قمری ـ 20 اکتبر 1918 میلادی ـ دکتر پارکارد رئیس مسیونهای آمریکا از تبریز به ارومیه مراجعت می‌کند که برنامه جدیدی همراه آورده بود.

در این وقت از پاپان غائله جیلوها در ارومیه و رفتن آنها به سمت بیجار 4 ماه و 17 روز گذشته بود، اینک می‌بایست مردم ارومیه و سلدوز و سلماس دچار بلای دیگری شوند چرا که بازیهای استعمار هنوز به پایان نرسیده است.

دکتر پاکارد به محض ورود اعلام می‌کند که دولت بهیه آمریکا تصمیم دارد به مردم فلک زده اعانه دهد، برای هر محله از ارومیه رئیسی انتخاب می‌کنند تا اسامی ساکنین محله را در لیستی منظم و دقیق تنظیم نماید، انجام این برنامه لیست برداری تا اواسط دی ماه به طول می‌انجامد، در این مدت همه عشایر کرد بدون لیست برداری و بدون تاخیر و درنگ از اعانه جناب کنسول برخوردار می‌شوند، وقتی نوبت به مردم ارومیه می‌رسد، دیگر چیز قابل توجهی در ته کیسه اعانه دولت بهیه آمریکا نمانده بود.

در اسفند همان سال کردها مرفه‌ترین مردم آذربایجان غربی شدند، لباسهای نو بر تن با اسلحه‌های جدید بر دوش همه جا آقائی می‌کردند. تا اردیبهشت 1299 هنوز از اعانه مذکور به افراد کثیری از مردم ارومیه نرسیده بود، به بهانه‌ها و امروز برو فردا بیا و… به مماطله برگزار می‌شد. 

مسیون آمریکائی می‌توانست کمکهایش را به طور مخفیانه به اکراد انجام دهد و چیزی به دیگران ندهد لیکن هدف مسیون از چنین رفتاری جری کردن عملی اکراد و پررو کردن آنان بود و این یکی از زمینه سازی هائی بود برای ظهور غائله سیمیتقو...

از این اعانه چیزی هم به میرزا علی دوستی زاده (دوست او غلی میرزا علی) می‌رسد، با اینکه آمریکائیان مردم سلدوز را در برنامه خود جای نداده بودند، وی به اصطلاح زرنگی کرده و به کمک دوستی کربلایی آدی گؤزل از اهالی ارومیه، موفق می‌شود در اردیبهشت 1299 مقدار 10 پوت جو، از مسیون آمریکائی بگیرد. که کلیشه قبض آن ذیلاً از نظر خوانندگان می‌گذرد.

 و این سند اعانه ای است که در سال ۱۹۱۹ میلادی صادر شده و در آرشیو اسناد دوست اوغلو میرزا علی، نیای خاندان دوستی ها محفوظ است. اکراد اصل اعانه را نیز خوردند و پرداخت نکردند ولی از مردم ارومیه و سایرین حتی ربای آن را نیز گرفتند.

دکتر هری پاکارد معاون دکتر امبرزشت:

پس از آزادسازی اورمیه از اشغال جیلوها دکتر پاکارد رئیس میسیون آمریکایی که نقش مخربی در منطقه داشت نیز 26 آبان 1297 به اورمیه برگشت و به کارهای پناهندگان این میسیون مشغول شد . « میسیون آمریکا در اورمیه در شرایطی که مردم اورمیه از هستی ساقط شده بودند پول گزافی را به اکراد زیر نام مساعده و اعانه پرداخت می کرد در حالیکه در آنروزها با مختصر وجهی انسان می توانست املاک و آبادی خریده و آنرا آباد و پر ثمر سازد ولی این پول های گزاف که فقط به اکراد و چندین یهودی داده شدند هرگز به مصرف امور زراعتی نرسید بلکه صرف خریداری اسلحه و نوکر و تفنگ و تفنگ چی و کرایه جاهای مناسب در نقاط حساس شهر به توسط اکراد و سران آنها شد و در اندک مدتی تمام اکراد حتی اکراد دوردست به ارومیه آمده و مسلح و پولدار و صاحب نام و لقب و دار و دسته گردیدند و به مسلمانان سکنه دهات دیناری ندادند.» این اقدامات بعدها مقدمه تسلط اشرار سیمیتقو به اورمیه، سولدوز و سلماس شد.

اسماعیل سیمیتقو و مسترشت 

کشیش ویلیام امبرزشت و امضای فرمان قتل عام مردم اورمیه در غائله جیلوها

یکی از زوایای پنهان فعالیت نظامی مسیونرهای آمریکایی در ایران به دوره جنگ اول بین الملل باز می‌گردد. در این زمان کشیش "ویلیام امبروز شت" از یک مبلغ مذهبی پروتستان به قنسول آمریکا در ارومیه تبدیل شد. ویی بلافاصله ارامنه و  جیلوها را در ارومیه  مسلح کرد. اقدام او چندی بعد زمینه‌ساز کشتار فجیعی در ارومیه شد که وی در آن نقش مستقیم داشته و فرماندهی نظامی جیلوها را بر عهده داشت. چنان که با حمایت ودستور او تنها در یک روز هزاران نفر کشته شدند و به مال و جان مسلمین تعرض صورت گرفت. وی در ژانویه 1918 با اختصاص بودجه چشمگیری که در آمریکا به نام کمک به ایتام و مستمندان مسیحی ایران گردآوری شده بود به امور نظامی، نقش مهمی در سازماندهی قوای مسیحی ایفا کرد، معاون او "دکتر هری پاکارد" نیز ریاست نیروی انتظامی آسوری ها را در شهر بر عهده داشت.

غائله مارشیمون- سیمیتقو و بازی های استعمار

نیکیتین سفیر روس و سیمیتقو در کنار خواهر مارشیمون رهبر جیلوها


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد