در ادبیات شفاهی قاراپاپاق ها، یئلی یئل همان یئرلی یئری هست که در اشعار مولانا و دیوان شمس تبریزی آمده است:
ساقی بنوش آن جام می یرلی یلی یرلی یلی
مطرب بگو بآواز نی یرلی یلی یرلی یلی
باد صبا برخاسته روی زمین آراسته
بلبل چمن پیراسته یرلی یلی یرلی یلی
که البته نگارش صحیح ترکی آن یئرلی یئری است.
یئر به معنی زمین و جایگاه است. یئرلی نیز به معنی جایگاه، مکان و روش درست و ارزشمند است.
یئرلی یئری نیز به معنای در جایگاه و منش اصلی، درست و ارزشمند قرار گرفته و حرکت کن.
بنابر این یئلی یئل، یا همان یئرلی یئری در ادبیات شفاهی و فولکلوریک آذربایجان: ترنم، سروده و آهنگی محبت آمیز و گاهی حزین که در انس و الفت انسان و در هنگام ارتباط و کار کشاورزی با دام های اهلی خصوصا در شخم زنی با کال جوتو خوانده می شود.
سروده هایی محبت آمیز از این دست که حیوان را به رامش و منش درست در جایگاه طبیعی فرا میخواند.
چه در هنگام شیردوشی، شخم زنی، ارابه کشی، خوشه چینی و یا خرمن کوبی و ...
آهنگ یئرلی یئری شاید همانند سروده های سایاچی و بازمانده سرودهای مقدسی است که مردم عهد شامان (شمن) در ستایش یاوران بزرگ حیات شان، یعنی حیوانات اهلی، خورشید، کوه، زمین، آب، باران، ستارگان، گیاهان و مانند آن سرودهاند. این سرودها عموماً در سینههای سایاچی ها محفوظ است. ( و تا همین اواخر در میان قاراپاپاق برخی با ذائقه هنری و آوازی خوش در سروده های یئلی یئل و ستایش کال و گاومیش مشهور و زبانزد بودند).
در سرتاسر این سرودها، به چشماندازها و صحنههای جالب و جانداری از زندگی خانهبدوشی برمی خوریم، مردمی که زندگیشان به وجود حیوانات اهلی بسته بود. در این میان حیوانات، بهخصوص گوسفند و بز ( و در میان قاراپاپاق های سولدوز کال) جای والایی دارند. در سایاها، خانههای بی گوسفند به رودخانههای خشکیده تشبیه میشوند و به چوپان توصیه میگردد که:
گوسفند را از خود مرنجاند، اورا در شورهزارها سرگردان نکند و خوب و شایسته بچراند تا دختران گردهم آیند و آنها را بدوشند، کرههای سرشار بگیرند، اعضای خانواده را شاد کنند، مردم اوبه و ده را خوشحال سازند، با روغنش پلو، با پشمش تشک، با دنبهاش آش، با شیرش پنیر، ماست، با شاخش دستهی چاقو، باپوستش پوستین و جهیز و ... درست کنند.
آرزو میکنند: گوسفندان سرشار دستکم صدسال بزیند، و چشمانش کور شود کسی که به چشم بد به آنها نگاه میکند. زیرا در سایهی این گوسفند، صاحبش با یک دختر زیبای سیاهچشم و سیاهزلف نامزد می شود، مثل«بیک» زندگی میکند، کمر زرین میبندد و در کوشکها مینشیند.
به گوسفند توصیه میشود که: از گله جدا نماند وگرنه طعمهی گرگ میشود. نامردی نکند و نگذارد بچههای قد و نیمقدّ خانواده از گرسنگی و بیغذایی تلف شوند. اگر چوپان را از خود رنجانده، پستانهایش را پرشیر کند و با او آشتی کند. چوپانی که ابرهای آسمان لحافش، تپهها بالشش، تختهسنگها مشتهای آهنینش، چوبدستی بزرگ دادرسش، سگ نگهبان گله همراه و یاورش و گرگ سیهدهان دشمن خونینش است. چوپانی که سخت نگهبانی گله میکند و میکوشد هر سال دو برابر بر گله بیفزاید. چنین چوپان را روی سپید و روزگار خوش و کوهستانهاش رامشگاه باد!
آبتنی گاومیش ها در روستای گئوزایرن
آبتنی گاومیش ها در روستای حسنلو سال ۱۳۴۹
از کوچه باغ های روستا که می گذری، پشت دیوارهای قدیمی کاهگلی عطر تند درخت ایده با بوی نمور و نمناک خاکی که به تازگی با کوتان شخم خورده به مشام می رسد. صدای جولان خرزن که بر پشت باد فرود می آید و در سکوت فضا خرناس باد بینی حیوان می پیچد و ترنم آهنگ دلنشین یئل یئلی که از دورادور به گوش می رسد، تصویر مردی سخت کوش را تداعی می کند که در حال شخم زدن زمین با کال جوتو است:
توصیف و ستایش «کال و گاومیش» در ادبیات قاراپاپاق و سروده های فولکلوریک یئلی یئل، اثری از صولت قاسمی
عزیزیم غم اکرم،
دی دی، دی دی
اصلیم غم اکرم،
یورغون کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
قوشارام غم کوتانین،
دی دی، دی دی
بالا اوزومه درد اکرم،
قارا کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
عزیزیم لاله داغلار،
دی دی، دی دی
سیزده دیر لاله داغلار،
ساری کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
ظلم الیننن قاچارام،
دی دی، دی دی
کورتولماز لاله داغلار،
یورغون کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
بو داغلار کوموردن دیر،
دی دی، دی دی
کئچن گون عموردن دیر،
یورغون کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
فلکین بیر قوشو وار،
دی دی، دی دی
بالا دیمدیکی دمیردن دیر،
یورغون کالا قول اوللام،
دی دی، دی دی
آبتنی گاومیش ها در روستای حسنلو حلمه چایی
سولدوز حسنلو - کال دویوشدورمسی - 1336
روستای کهریزه سولدوز - کال آراباسی