سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

طوله اتاقی

انس و الفت کوچ نشینان و عشایر قاراپاپاق تنها به توصیف و ستایش از حیوانات اهلی کال، جامیش و بز و گوسفند در قالب سروده های سایاچی و یئلی یئل محدود نمی شود. پس از اسکان قاراپاپاق در سولدوز و یکجانشینی در صد آبادی به اصطلاح امیرتومانی، اکنون قاراپاپاق ها خود در میان حیوانات خیمه عشایری برپا میکنند و اتاقی بنام « طوله اتاقی» ایجاد می کنند! ارابه های «کال آراباسی» و مسابقات و فستیوال « کال دویوشدورمسی» برگزار می کنند و در این میان « کال برنده» جایزه و مدال تفاخر ملی دریافت می کند! 

 

سولدوز حسنلو - کال دویوشدورمسی - 1336

طوله اتاقی:

در زبان قاراپاپاق به اصطبل «په یه»یا «پیه» گفته می‌شود اما لفظ طویله رواج همه جائی دارد. من هرگز نمی‌گویم چیز جالبی در این مورد دارم، ولی از نظر فولکولوریک اهمیت دارد:

ایرانیان قدیم نظر بر اینکه همیشه با دام و اسب سر و کار داشتند یک انس و صمیمیت استواری با دامها داشتند، در همه جای ایران دامداران بزرگ در وسط طویله سکوئی بنام «سکوی طویله» درست می‌کردند. در ماجرای آقا محمد خان قاجار و لطفعلی خان زند می‌خوانیم:

لطفعلی خان خیانت امیر «بم» را احساس کرد. یارانش را دستگیر نمودند، خودش را تنها دید و به سرعت به طرف طویله رفت تا «غران» اسب محبوب و پر ارزش خودش را سوار شود و به نبرد بپردازد، افراد امیر او را در طویله محاصره می‌کنند، او به روی «سکو طویله» می‌پرد و از بالای آن روی افراد امیر هجوم می‌آورد و با شمشیر بر سرشان می‌کوبد.

در کتاب «خواجه تاجدار» در شرح همین موضوع بطور مفصل راجع به «سکوی طویله» سخن آمده که ما خلاصه آن را در اینجا می‌آوریم:

در وسط طویله‌های بزرگ سکوئی درست می‌کردند، بطوری که سر اسبها به طرف آخور و پشت آنها به طرف گرداگرد سکو قرار می‌گرفت، اسبها مشغول علف خوردن می‌شدند و آقایان به کشیدن قلیان می‌پرداختند، قورتاقورت قلیان با خرتاخرت علف در دهان اسبها، آهنگ مطلوبی را برای مردان اسب دوست و سوارکار، ایجاد می‌کرد.

سکو طویله، تا حوالی سال 1344 در روستاهای اطراف ارومیه و اردبیل و… به چشم می‌خورد و همچنان از اصطبل هایی که ثروتمندان می‌ساختند، حذف نشده بود، اما در میان قره پاپاق پس از سال 1332 برچیده شد.

بدیهی است هر کسی نمی‌توانست سکو طوله یا طوله اطاقی، داشته باشد، زیرا داشتن چنین سکو یا اطاقی لازمه آن بود که دامهای زیادی داشته باشد تا طویله بزرگی بسازد، که اقلاً یک سکوی 4 × 4 در وسط یا در گوشه آن مهیا کند.

آری، در زندگی قاراپاپاق نیز مانند هر ایل و عشیره ایران طوله اطاقی، نقشی داشت که البته عدم آن حتماً برای بزرگان عیب بود. طوله اطاقی شرح و بیان زیادی دارد که تنها به مطلب زیر بسنده می‌شود:

 روزی شخصیتی از تبریز همراه چند نفر برای سرکشی و بازرسی به سولدوز می‌آید، به او می‌گویند رؤسای ایل در روستای «دلمه» جمع شده‌اند، آنان نیز به آن جا می‌روند. زنی کنار در خانه خود ایستاده بوده و یا مشغول کاری بوده، سربازرس از او می‌پرسد: خواهر مجمع آقایان در کجاست؟

زن با دستش اشاره کرده و می‌گوید: همین خانه سومی. در «طوله اطاقی» فلان کس هستند. سربازرس وارد می‌شود و قلیان چاقی نیز به او می‌دهند که همراه آوای خرتاخرت، قورتاقورت کند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد