سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز
سولدوز

سولدوز

تاریخ ایل قاراپاپاق و سولدوز

قاراپاپاق، سولدوز، نقده و طرح هلال آمریکا

قاراپاپاق، سولدوز، نقده

و طرح هلال آمریکا

 

قاراپاپاق نقده سولدوز

 

حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری در مرکز اقلیم کردستان عراق و شهر اربیل فعالیت می کند. این حزب نخست با شعار"خودمختاری برای کردستان" به فعالیت پرداخت ،اما هم اکنون شعار "فدرالیسم برای ایران" سر می‌دهد!  تمامی این تلاش ها در راستای تحقق طرح هلال آمریکاست، که در این میان محال سولدوز و شهر شیعه نشین نقده مانع عظیمی در تحقق طرح هلال آمریکا و تجزیه طلبان پان کردیسم می باشد. موقعیت خاص جغرافی منطقه سلدوز و شرایط خاص شهر مرزی نقده همیشه در امور بین المللی مسئله ساز بوده است...

 

تاریخ سیاسی

تاریخ سیاسی و باصطلاح تاریخ حکومتی و اجتماعی ایل قره پاپاق در دو محور به موازات هم یعنی روند حکومت و ریاست داخل ایل، و دیگری سرگذشت آن در درون جریان سیاسی، اجتماعی ایران به عنوان گوشه‌ای از تاریخ ایران بررسی می‌شود.

اسناد قاراپاپاق قره پاپاق سولدوز سلدوز بزچلو بورچالی نقده

در این مقال ابتدا به سیر و تحول سازمان درونی ایل باید توجه کرد:

تا 1253 هجری قمری ـ سازمان ایل قره پاپاق به رسم رایج قرون گذشته به اصل «تک محوری» و «رئیس سالاری» طبیعی، بود یعنی همان چیزی که مطابق اصول جامعه شناسی، ملوک الطوایفی، شاهنشاهی از آن زائیده می‌شود بدین ترتیب: هر خانواده بزرگی داشته و هر خاندان رئیسی، و هر طایفه (تیره) دارای یک «بیگ» و همه بیگها تابع «بیگلر بیگی» یا «خان ایل» بودند.

عنوان رئیس ایل در روند طبیعی، «ایل بیگی» بوده وقتی که از پادشاه عنوان «خان» را دریافت می‌نمود در این صورت عنوان «ایل خانی» به وی تعلق می‌گرفت.

سولدوز نقده قاراپاپاق- قره پاپاق

 از اواسط دوران صفویه که سیاست اسکان ایلات در متن سیاست عمومی دولت‌های مرکزی قرار گرفت، معیار دیگری به نام «آبادی» و «قریه» در عنوان خانها و رؤسای ایلات ظاهر گردید و هر رئیس ایلی که اتباعش یکصد روستا یا بیشتر را تشکیل می‌دادند، به لقب «امیر تومان» نیز نایل می‌شدند، این برنامه یکی از جریانهای تشویقی برای اسکان ایلات بود.

به طور مشخص می‌دانیم که سازمان ایل قره پاپاق تا زمان وفات نقی خان بزچلو (رئیسی که ایل را به سلدوز آورد) همان سازمان مذکور در فوق بود.

پس از چند سال از وفات او در سازمان اداره ایل تغییراتی رخ داد، این تغییرات کپی و برگردانی بود از تغییراتی که در دربار رخ می‌داد.

تغییرات مذکور را از نظر جامعه شناسی باید قدمی در پیشرفت «تقسیم کار» در سیستم اداری ایرانی دانست، مثلاً نادر شاه شخصاً خود رئیس کشور و وزیر کشور و وزیر جنگ و دفاع و نیز قانونگذار و... بود، بتدریج تقسیم کار و سازمان بندی امور و دسته بندی وظایف (تفکیک وظایف) به دربارها نفوذ کرد، فتحعلی شاه در اواخر عمرش تنها عنوان رئیس کشور را برای خود داشت. و برای هر بخشی از کارهای اداری مسئول معینی تعیین کرده بود، که امور به طور مخروطی به خود او می‌رسید که خود او در راس مخروط قرار داشت، تا آن روز سیستم و بافت ریاستی، صورت شکل مخروطی داشت اما سیستم اداری به حالت استوانه بوده، استوانه‌ای که شاه در سطح بالای آن قرار داشت.

روند تقسیم کار از اروپائیان تاثیر پذیرفته بود، که موجب گردید سیستم اداره امور، شکل مخروطی به خود گیرد.

قاراپاپاق، سولدوز، نقده

تاریخ وفات نقی خان بزچلو دقیقاً برای ما روشن نیست، آنچه مشخص است وی چند سال قبل از «جنگ هرات» که از سال 1353 شروع شده، وفات کرده و پسرش «مهدی خان» جانشین او گردیده است چند سال پس از سال مذکور سیستم اداری مخروطی به سراغ قره پاپاق نیز آمده است. دربار تبریز مجدداً حکم ریاست ایل به نام وی و حکم نیابت و معاونت را به نام برادر تنی او «کاظم خان»، و حکم فرماندهی نیروی نظامی (400 نفر سوار) بنام برادر دیگر او «حسن خان»، (از مادر دیگری بوده) صادر می‌کند که هر دو نفر زیر نظر و سرپرستی مهدی خان کار کنند.

در جنگ هرات مهدی خان شخصاً فرماندهی نیروهای قره پاپاق را بعهده داشته است، بنابراین احکام مذکور پس از آن دوره از جنگهای هرات صادر شده است که حسن خان با درجه سرتیپی به فرماندهی می‌پردازد.

در حدود سال 1298 مجدداً تغییر دیگری در سازمان ایل پدیدار می‌شود، دربار، از ایلات می‌خواهد که علاوه بر معاونت و نیابت و نیز پست فرماندهی نیروی نظامی، باید پست دیگری را تحت عنوان «حکومت» ایجاد کنند این مسئله در مورد ایل قره پاپاق در زمان حاج نجفقلی خان امیر تومان به اجراء گذاشته می‌شود و او «حیدر خان» را به عنوان حاکم تعیین و با تایید سه نفر روحانی بزرگ ایل، به دربار تبریز می‌فرستد.

واژه «حکومت» در این اصطلاح معنای فرماندار و بخشدار امروزی را داشت. این نیز کپی و برگردانی از رسوم پایتخت بود. در اواخر عصر فتحعلی شاه شخص معینی بعنوان «حاکم تهران» تعیین گردید و این رسم رواج پیدا کرد و بعدها به ایلات هم رسید، حاکم نیز موظف بود تحت ریاست رئیس ایل به امورات مربوط به خود بپردازد، کار و مسئولیت او امور اداری ایل بود از جلمه، اداره امور قضائی که بوسیله روحانیان انجام می‌شد. حاکم در این معنی نمادی از وزیر داخله بود.

همانطور که اینگونه تغییرات در مورد شاهان، یک حرکت مزمن به سوی مشروطه بود در مورد سران ایل نیز چنین تاثیری داشت، اینجاست که بعدها یعنی در بطن 90 سال اخیر روحیه مشروطه گرائی و یکنوع دموکراسی گرائی را در میان «خاندان حسن خان» ـ بزچلوهای نقده ـ و خاندان «حیدر خان» ـ جمشیدیها و فیروزیها ـ مشاهده می‌کنیم و در قبال آنها خاندان نجفقلی خان امیر تومان، خسرویهای نقده، را «سنت گرا» می‌یابیم.

این دو روحیه در کنار هم و گاهی در مقابل هم جریان داشته و چون بدنه مردم بیشتر سنت گرا بوده‌اند همیشه برد با خاندان نجفقلی خان بوده است.

طرح هلال آمریکا

 

نقشه

در فصل گذشته در موارد زیاد از موقعیت خاص جغرافی منطقه سلدوز بحث‌ها شد که که این موقعیت و شرایط خاص همیشه در امور بین المللی مسئله ساز بوده است.

پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق (1337) شرایط بین المللی در مورد منطقه نفت خیز خلیج فارس به ضرر آمریکا و غرب تمام شد. سلطه آنان در منطقه مذکور سخت متزلزل شده بود چرا که حضور رقیب قدرتمندی بنام شوروی را در خلیج مشاهده کردند تنها راهی که به نظر کارشناسان کاخ سفید رسید «طرح هلال» نامیده شد.

کلیات طرح هلال که گاهی هلال سبز نامیده می‌شد بدین شرح بود:

مدیترانه ـ لبنان آزاد ـ کردستان آزاد ـ خلیج فارس.

این حصاری بود که اولاً مانند سدی در پیش روی شوروی کشیده می‌شد تا کمونیست‌های تزار اندیش، برای عملی کردن «وصیت پطر کبیر» نتوانند در زمین و خشکی به طرف آبهای گرم پیشروی کنند. ثانیاً در فاصله عراق و شوروی علاوه بر ایران و ترکیه کشور سومی بنام کردستان حضور داشته باشد که اصطلاح «یک قدم» به اصطلاح «دو قدم» ـ تا آبهای گرم ـ تبدیل شود و شورویها نتوانند سخن همیشگی خود «ما تا آبهای گرم فقط یک قدم فاصله داریم» را تکرار کنند. ثالثاً این طرح می‌توانست سوریه را بیش از پیش قابل کنترل کند.

مرزهای دولت کردستان روی میزهای کاخ سفید با قلم نظامیان مشخص گردید، کشوری به شکل دو سوم یک هلال شب نهم ماه. که بخش سوم هلال کشور لبنان بود. پس از مرحله طرح و بررسی و «نظر»، نوبت به مرحله عملی رسید. مقدمات آشفتگی لبنان آماده گردید زیرا می‌بایست نظام اجتماعی و سیاسی لبنان تضعیف می‌شد تا بتواند هماهنگی لازم را با دولتی که آمریکا برای زایمان آن آبستن است، داشته باشد.

مرحله عملی در مورد کشور باصطلاح کردستان از ایران آغاز گردید زیرا بزرگترین مشکلی که در اولویت همه مراحل عملی قرار داشت، در ایران بود. این موضوع اولویت‌دار عبارت بود از تعیین مرز ایران و کشور باصطلاح کردستان در آذربایجان غربی برای اینکه ارومیه و سلدوز در داخل مرز تصوری کردستان، می‌ماند و اگر بخواهند مردم ارومیه و سلدوز را از آنجان بیرون کنند بی تردید مسئله‌ای شبیه مسئله آوارگان فلسطین پیش می‌آمد که مشکلی بزرگ، شده و دردسر زیادی ایجاد می‌کند و اگر آنان را همچنان در درون مرز خیالی خود نگاه دارند معنای دولت کردستان چیز بی محتوائی می‌شود، ارومیه و اطراف آن با یک میلیون جمعیت و سلدوز با قراپاپاق و سایر ترک زبانهایش بالغ بر یکصد هزار نفر در بهترین و حاصلخیزترین و استراتژیک‌ترین بخش کشور فرضی کردستان می‌ماند.

قاراپاپاق، سولدوز، نقده

مشکل بالا را بدین شرح حل کردند: ارومیه را بوسیله یک جاده و پل از وسط دریاچه به آذربایجان شرقی وصل کنند و مرز تصوری را به ارتفاعات غربی ارومیه منتقل نمایند در این صورت پذیرش قراپاپاق به عنوان یک اقلیت چیز قابل قبول برای‌شان بود که آنهم بتدریج بوسیله مهاجرت‌ها کاملاً حل می‌گردید.

بر اساس اندیشه بالا خطوط مرزی روی میز کاخ سفید مطابق فرض بالا اصلاح گردید. هویدا نخست وزیر وقت موظف گردید جاده و پل مورد نظر را از وسط دریاچه ایجاد کند و مطالعات مقدماتی انجام یافت.

البته ظاهراً دولت ایران از ریشه ماجرا اطلاعی نداشت و مسئله جاده را تنها به عنوان یکی از همکاریهای عمرانی ایران و آمریکا حساب می‌کرد.

تا اینکه اوضاع یمن نیز به نفع شوروی چرخید و سوسیالیست‌ها در یمن به قدرت رسیدند و با تحریک شورویها عمان نیز دچار آشوب گردید و ماجرای «ظفار» و لشکر کشی شاه به آن جا پیش آمد.

این بار آمریکائیها با مسئله بزرگتر از مسئله عراق روبرو شدند اینک نفوذ شوروی در گلوگاه هرمز و در ساحل حساس دریای عمان است که حضور شورویها را در خلیج به یک واقعیت تردیدناپذیر تبدیل کرده بود.

دیگر از ارزش و کاربرد «طرح هلال» مقداری کاسته می‌شد زیرا رقیب در داخل و مرکز هلال حاضر شده بود. شاه دانست که طرح مذکور آن اهمیت قبلی را برای آمریکا ندارد با اینکه آمریکائیها هنوز دم از اجرای آن می‌زدند ولی امکان مخالفت با آن حاصل شده بود چون کسانی بودند در کاخ سفید که فکر می‌کردند پس از ماجرای یمن و ظفار نتایج حاصله از عملی شدن طرح به دردسرهای آن نمی‌ارزد و از طرفی شاه با پیاده کردن نیرو در ظفار که خدمت بزرگی برای آمریکا بود (زیرا اوضاع سیاسی بین المللی دخالت مستقیم آمریکا یا غرب را در عمان ایجاب نمی‌کرد) پس با این خدمت می‌شود، چیزی را توقع داشت. دستور بایگانی شدن پرونده جاده و پل دریاچه ارومیه را صادر کرد.

نقشه سولدوز- نقده - قاراپاپاق- قره پاپاق

در درگیری میان کرد و ترک در سلدوز و نقده (فروردین 1358 ـ که کمونیستهای تحریک شده باعث آن بودند تا برادران مسلمان را به جان هم بیاندازند) تحلیلی که از رادیو بی بی سی شنیده می‌شد، چنین بود: «ارومیه و سلدوز مزاحم آرمان کردستان هستند». و به راستی بی بی سی کشته شدن برادران مسلمان به دست یکدیگر را جشن گرفته بود.

تاریخ ایل قاراپاپاق

منبع: کتاب تاریخ ایل قاراپاپاق

به کوشش: مهدی(مسعود) رضوی

لینک دانلود کتاب تاریخ ایل قاراپاپاق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد