حیدر خان حاکم
با صدور سند فوق هر دو سمت نجفقلی خان یعنی ریاست ایل و فرماندهی نظامیان تثبیت میشود یعنی دو سمت در هم ادغام میشود، لیکن سمت اجرایی «امور داخله ـ امور اداری و نظارت بر امور اقتصادی و حقوقی» که اصطلاحاً «حکومت» میگفتند و مسئول آن، «حاکم» نامیده میشد به عنوان پست جدید در نظر گرفته شده و از مرکز به همه ایالات اعلام گردید. مسئولان پست جدید در تبریز، ارومیه و... انتخاب شدند. سران ایل در حضور نجفقلی خان جمع گشتند تا برای اشغال پست جدید به بحث رقیبانه بپردازند. کاندیداهای اصلی عبارت بودند از: رضا قلی خان، علی قلی خان، (برادران بیوک خان) و حیدر خان (پسر کاظم خان) و حسنعلی خان (پسر پاشا خان). دو نفر اول فرزندان اسکندر خان نایب آجودان باشی شاه بودند که برادرشان نیز رئیس سابق ایل بود و سومی پسر نایب مهدی خان، فرد چهارم نیز برادرزاده جلال خان فرمانده سابق سواران بود که پدرش نیز مدتی سمت ریاست ایل را به عهده داشت اما شانسی برای این سمت نداشت زیرا نجفقلی خان پدر او را غاصب ریاست میدانست و این نظر را بطور محترمانه به زبان میآورد. نجفقلی خان ظاهراً به رضا قلی خان و علی قلی خان وعده میداد، بدین قرار که اولی رضایت دهد تا دومی به عنوان حاکم تعیین شود. از طرف دیگر حیدر خان را به تبریز معرفی میکند. وقتی که حکم به نام حیدرخان صادر میشود برادران فوق به تبریز رفته و شکایت میکنند که ایل و مردم از اینکه حیدر خان کم سواد حاکمشان شده ناخرسندند که برای تحقق خواستههای خود امضاها و طومارهائی نیز با خود میبرند.
عمارت حیدرخان حاکم در راهدهنه
در یادداشتهای «دوست او غلی میرزا علی» آمده:
البته برادران فوق باسواد و بردبار و مردم دارتر از حیدر خان بودند لیکن دربار تبریز بخاطر اینکه فرمان خود را ابطال نکند و هم اینکه نجفقلی خان را تضعیف ننماید استمالتی از برادران نموده و رضا قلی را به «رشید السلطنه» و علی قلی را به «افخم السلطنه» ملقب مینماید.[1]
خانواده «انتصاری» اولاد افخم و خانواده «بزچلو» اولاد رشید السلطنه هستند.
در زمان نجفقلی خان وظیفه قانونی سواران از جهت طی مسافت برای جنگها تقلیل یافت، پس از ایجاد پست «حکومت» این دومین حادثه مهمی است که در زندگی سیاسی قراپاپاق رخ میدهد. قبلاً گفته شد که سواران موظف بودند به هر مکانی که دولت احضار کند، حتی مانند هرات و استر آباد، باید بروند و پیادگان از جنوب تا میاندوآب و از شمال تا سلماس. این بار عملاً مقرر گردید که سواران نیز در همان محدوده مسافت موظف پیادگان عمل کنند.
دلیل این مسئله را در مبحث «قیام شیخ عبیدالله» بیان کردیم که با ازدیاد جمعیت عشایر کرد، خود قره پاپاق نیازمند کمک دیگران شد و از طرفی مرزداری مجدداً از عشیره مامش سلب و به نجفقلی خان سپره شد.
راجع به نجفقلی خان احکام متعددی صادر شده و در دست است که چندان نیازی به درج آنها نیست.
[1]. مخالفین دو نفر فوق معتقدند که لقبهای مذکور در استبداد صغیر از طرف حاج شجاع الدوله که طرفدار استبداد بود و تبریز را گرفته بود، داده شده.