منطقه سولودوز (به جز بخش دشت ماهور) در قرن نهم قبل از میلاد در زیر آب دریاچه ارومیه مدفون بوده است. آشنایان به منطقه، میدانند امروز کوه «بوغاداغی» در اثر عقب نشینی آب به تدریج از دریاچه خارج شده و نیزارهای وسیع اطرافش را فرا گرفته. کوه مذکور ابتدا در داخل دریاچه و در محاذی و هم ردیف جزیرههای «ائششک داغی» و «قویون داغی» بوده است، ائششک، قویون، بوغا. و بوغا به معنای گاو نر جوان است.
ادامه مطلب ...
عمارت حیدرخان در راهدهنه
قره پاپاق از جهت امور خارج از
محدوده ایلی خود آسوده بود، امور داخلی نیز بوسیله حکومت سختگیرانه و گاه
دهشتناک حیدر خان که مقر او قریه راهدهنه بود اداره میگشت.
«اوژن اوبن» سفیر فرانسه در کتاب «ایران امروز 1907 ـ 1906»[1] مینویسد: «بعد از عبور از تنگه «کمرقادا»[2] (کمر سنگها) و روستای «شیخ احمد»، منطقه سلدوز آغاز میگردد. کمی پایینتر، برکه مدوری قراردارد که از حرارت تابش آفتاب تابستان خشک شده است. مالک این روستا، اسدخان[3] «سرهنگ»، به همراه سوارانش، تا گردنه به پیشواز ما آمده است. او با اشاره، زمینهای روستایش را نشان داده و با تعظیم غرائی میگوید: «تمامی این روستا به جنابعالی تعلق دارد و اینجانب شش دانگ آن را به رسم «پیشکش» حضور مبارک تقدیم میکنم.
ادامه مطلب ...
یوسف ضیاء مردی دقیق و سختگیر و مجری بتمام معنی بود به تنهائی به همه امور حقوقی و قضائی و اداری کلیه عثمانیها و مردم بومی رسیدگی میکرد، با اینکه مردم قره پاپاق به سفارش روحانیون و رؤسای خودشان هیچ کاری با حکومت عثمانی نداشتند با اینهمه بعضی سودجویان فرصت طلب به محکمههای آنها مراجعه میکردند.
ادامه مطلب ...حیدر خان حاکم
با صدور سند فوق هر دو سمت نجفقلی خان یعنی ریاست ایل و فرماندهی نظامیان تثبیت میشود یعنی دو سمت در هم ادغام میشود، لیکن سمت اجرایی «امور داخله ـ امور اداری و نظارت بر امور اقتصادی و حقوقی» که اصطلاحاً «حکومت» میگفتند و مسئول آن، «حاکم» نامیده میشد به عنوان پست جدید در نظر گرفته شده و از مرکز به همه ایالات اعلام گردید. مسئولان پست جدید در تبریز، ارومیه و... انتخاب شدند. سران ایل در حضور نجفقلی خان جمع گشتند تا برای اشغال پست جدید به بحث رقیبانه بپردازند.
پادگان استرآباد (گرگان کنونی)
یکی دیگر از جنگهای مهمی که سواران قره پاپاق در آن حضور داشتهاند جنگ استر آباد است در سال 1297 همزمان با غائله شیخ، تعداد 200 سوار به فرماندهی «جلال خان» پسر کاظم خان (روستای جلال خان در مغرب محمدیار در ساحل شمالی گادار بنام اوست) در استر آباد بودهاند.[1]
شیخ عبید الله شمزینی فرزند شیخ طه از مردم روستای «شمزین» در کناره غربی ارتفاعات میان ایران و عثمانی، به عنوان یکی از شیوخ طریقت در سرتاسر کردستان شهرت زیادی به دست آورده بود. انگلیسیها توان او را در ایجاد یک آشوب و بلوا بررسی میکردند، آنگاه او را بطور غیر مستقیم توسط بعضی از مریدانش تحریک کردند که «با وجود شخصیتی مانند حضرت جناب چرا باید دیگران حکومت داشته باشند». برای توضیح زمینه تحریک شیخ از سوی انگلیس، توجه به شرح زیر لازم است. ادامه مطلب ...
قاراپاپاق در جنگ هرات
نقی خان نتوانسته در خارج از منطقه جنوب غربی دریاچه ارومیه در جنگها شرکت کند او موظف به حفظ مرز با همکاری مامش بوده است اما پسرش مهدی خان علاوه بر مرزداری ـ که قلعهای بنام «مهدی آباد» در مرز بنا کرده بود و دائماً دویست سرباز مسلح قره پاپاق در آنجا حضور داشتهاند و علاوه بر نگهبانی مرز به مسائل حقوقی ییلاق و قشلاق عشایر نیز رسیدگی میکرد[1] قلعه مذکور در غائله شیخ عبید ویران شد ـ در جنگهای دور دست نیز شرکت میجسته.
ادامه مطلب ...ما رقم دقیق تاریخی و حتی رقم احتمالی «سال» حرکت ایل بزچلو از بخش بزچلوی اراک به قفقاز را نداریم، نقی خان بزچلو (قلی خان) در یادداشتهایی که در حدود 20 سال اخیر نوشته شده میگوید: ایل بزچلو در زمان صفویه که ولایت گرجستان تابع ایران بوده و لگزیهای داغستان به اهالی گرجستان دست درازی میکردند و آنان را مورد قتل و غارت قرار میدادند، سلطان وقت به عنوان دفع... ایل بزچلو را اجباراً از سلطان آباد (اراک) به «پنبک» گرجستان کوچانیده است. ادامه مطلب ...
تاریخ سیاسی و باصطلاح تاریخ حکومتی و اجتماعی ایل قره پاپاق در دو محور به موازات هم یعنی روند حکومت و ریاست داخل ایل، و دیگری سرگذشت آن در درون جریان سیاسی، اجتماعی ایران به عنوان گوشهای از تاریخ ایران بررسی میشود.
ادامه مطلب ...
در تاریخ ایران ایل بزرگ بزچلو را از زمان هجوم افاغنه به ایران و اشغال اصفهان، یک ایل شیعه مذهب میشناسند. اما جای تعجب است که در بیشتر منابع مربوط به ایلات و عشایر ایران یعنی در هر جا که نام قاراپاپاق آمده (که البته در منابع خیلی کم اشاره شده است) بدنه مردم قره پاپاق را سنی مذهب و تنها رؤسایشان را شیعه مذهب نوشتهاند و براستی معنای ادعائی (مثال) یک بام و دو هوا در این موضوع مصداق پیدا کرده است. ادامه مطلب ...
سران ایل ابتدا تکلیفشان را با مالکین افشاری حل کردند، بدین ترتیب: همانطور که گفته شد، بالاخره هر قسمت از جلگه که با علائم جغرافی طبیعی مشخص میشد، دارای نامی بود، قرار بر این شد که زمینهای زراعتی (یا شبه زراعتی) افشارها در تمامی منطقه محفوظ بماند و در آینده به تناسب زمینهائی که قره پاپاقها احیاء و آباد میکنند در «تناسب دانگ» قرار گیرد، به عنوان مثال: اگر شخصی از افشار یا یکی از خانوادههای افشاری 10 طناب زمین در قسمتی از منطقه داشته باشد، پس از آنکه مهاجرین جدید باقی زمینها را احیاء کردند و زمینهای روستا را به 60 طناب رساندند در این صورت یک دانگ از روستای مذکور از آن شخص افشاری و باقی آن از آن مهاجرین جدید خواهد بود. ادامه مطلب ...
روستاهای مسکون سلدوز قبل از آمدن قاراپاپاق
از غرب به شرق: علی آباد، آلاگؤز (آلاگؤز علیای امروزی) بچنلو، نقدای (نوجه ده) آق قلعه، ورمه زیار، گلوان، جرت آباد، محمد شاه، خلفه لو، بهراملو، و شاید یکی دو روستای دیگر. از این میان تنها خلیفه لو و بهراملو (نزدیک ممیند کنونی) متعلق به مقدّمهای مراغه بود و تقریباً مرکز اداره و نظارت آنان در امور ییلاق بوده و به طور متوسط حدود یک سوم جلگه از جهت شرق در اختیار آنان بوده است. بقیه روستاهای مذکور ـ جز نقدای، که یک روستای دائمی و مسکون رسمی بوده ـ اقامتگاههای کوچک و غیر رسمی و بی نام و موسمی و فصلی بودهاند.
ادامه مطلب ...
منطقه سکونت قره پاپاق را «سلدوز» گویند، هیچ سندی از مصادر دیوانی، درباری، حکومتی، استیفائی، مالیاتی و... قبل از ورود قره پاپاق به منطقه مذکور، در دست نیست تا نام احتمالی قبلی منطقه را مشخص کند و همینطور در منابع مردمی.
ادامه مطلب ...