موقعیت استراتژیکی سلدوز به دلیل این که مانند دالانی میان ارتفاعات مرزی و دریاچه است (و نقطه اتصال خاک اصلی عثمانلو و خاک فرعی آنها ـ عراق ـ بود و همین امروز نیز نقطه اتصال مرز سه کشور است) در طول تاریخ در نظر ارباب سیاست اهمیت آن را سخت بالا برده است. هنگامی که «بیگم خاتون» همسر شاه اسماعیل از اسارت عثمانیها فرار میکند و چون مناطق خوی، گونی «شبستر و تسوج» و تبریز در اشغال سلطان سلیم بود، او از کنار باتلاقهای سلدوز گذشته و هنگامی که سلطان سلیم در شمال سهند جشن پیروزی گرفته بود خاتون بیگم جنوب سهند را در زیر پنجههای اسبش در نوردید و در نزدیک همدان (درگزین) خودش را به اردوی شاه رسانید.
هنگامی که روسها مرند، صوفیان و تبریز را گرفتند عباس میرزا در خوی بود و برای حضور در میعادگاه دهخوارگان (آذر شهر)، از کنارههای جنوبی نیزارهای سلدوز عبور کرده و به آنجا رفت تا با سران روس مذاکره نماید.در جنگ جهانی اول روس و عثمانی برای اشغال جنوب غربی دریاچه از هم پیشی میگرفتند و همینطور در جنگ جهانی دوم آلمان سخت به سلدوز چشم دوخته بود که روسها مجال ندادند.
فرماندهان نظامی ایران هنگام تعقیب ملا مصطفی بارزانی و اخراج او از ایران پس از جنگ جهانی دوم لقب «دهلیز جنگی» به سلدوز دادند، آمریکائیها در طول نفوذ خود در ایران به اهمیت استراتژیک جنوب دریاچه پی بردند و سه پادگان بزرگ (جلدیان، پسوه و پیرانشهر) را در پشت کوههای جنوبی سلدوز ساختند، وظیفه این سه پادگان همان بود که زمان درازی مردم قراپاپاق عهده دار آن بودند.
موارد فوق و صدها مورد ریز و درشت دیگر در عینیت تاریخ اهمیت سلدوز را نشان میدهد و به این دلیل است که شاهان قاجار به ایل قراپاپاق آن اندازه اهمیت میدادند و عثمانیها به محل سکونت آنان.